English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (259 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
to further sales U فروش را بالا بردن
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
sales U برای فروش حراجی
on offer U اماده برای فروش
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
spot price U قیمت برای فروش فوری
readying U مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready U مناسب برای استفاده از یا فروش .
readies U مناسب برای استفاده از یا فروش .
production U ساخت مواد برای فروش
readied U مناسب برای استفاده از یا فروش .
productions U ساخت مواد برای فروش
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
products U محصول تولید شده برای فروش
product U محصول تولید شده برای فروش
lot U جنس عرضه شده برای فروش
cash crop U محصولی که برای فروش فرآوری میشود
sales talk U مذاکره وبازار گرمی برای فروش
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
It's to take away. برای بردن است.
pantechnicon van U یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
laughter U مسابقه اسان برای بردن
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
served U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
serves U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serve U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
sinking line U نخی برای فرو بردن زیر اب
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
make something out <idiom> U ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
herbicide U عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicides U عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
dipsey sinker U نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
cool out U راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
to offshore something U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
salomon damper U خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
epos U سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
input output table U و محصولات
states U کشوری
civil U کشوری
state U کشوری
stating U کشوری
stated U کشوری
state- U کشوری
vernacular U کشوری
civilians U کشوری
civic U کشوری
vernaculars U کشوری
civilian U کشوری
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
primary products U محصولات پایه
primary products U محصولات اولیه
production adviser مشاوره محصولات
joint products U محصولات مشترک
raw products U محصولات اولیه
raw products U محصولات ناتمام
waste product U محصولات زائد
domestic products U محصولات داخلی
designs U طراحی محصولات
break bulk U تفکیک محصولات
home product U محصولات ملی
agricultural products U محصولات کشاورزی
home product U محصولات داخلی
design U طراحی محصولات
stated U ایالت کشوری
state- U ایالت کشوری
civil servants U مستخدم کشوری
civil servant U مستخدم کشوری
Civil Service U خدمات کشوری
civil department U تشکیلات کشوری
civil defence service U خدمات کشوری
state U ایالت کشوری
states U ایالت کشوری
stating U ایالت کشوری
intrastate U درون کشوری
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
by product cock oven plant U محصولات فرعی کک سازی
product planning U برنامه ریزی محصولات
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
by product recovery U بازده محصولات فرعی
break bulk agent U عامل تفکیک محصولات
cash crops U محصولات نقدی مانند
average costs U معدل هزینه کل محصولات
theonomy U کشوری که خداپادشاه ان باشد
to export something [from / to a country] U صادر کردن [به یا از کشوری]
civic d. U محرومیت از حقوق کشوری
airspace [over a country] U فضای هوایی [در کشوری]
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
production U تولید حجم بزرگ محصولات
productions U تولید حجم بزرگ محصولات
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
by product oven U محصولات فرعی کوره کک سازی
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
toxicogenic U تولید کننده محصولات سمی
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
boycotting U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
boycott U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotts U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
factories U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
naturalises U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalising U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
naturalizing U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
banana republic U کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
banana republics U کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
naturalize U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
naturalizes U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
to mandate a territory to a country U منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
centumvir U عضومحکمه کشوری که مرکب ازصد تن بود
High Commissioners U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioner U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
postliminy or minium U حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com